جدول جو
جدول جو

معنی ابوالعباس نامی - جستجوی لغت در جدول جو

ابوالعباس نامی
(اَ بُلْ عَبْ با)
النامی شاعر. احمد بن محمد الدارمی المصیصی. مداح سیف الدوله بن حمدان. ابن الندیم گوید: شعر او صد و پنجاه ورقه است و ابواحمد الخلال دیوان او را گرد کرده است. وفات وی به سال 399 یا 370 یا 371 هجری قمری در 90 سالگی بود. رجوع به ابن خلکان چ طهران ج 1 ص 40 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ مَ)
ابن طولون مکنی به ابوالعباس (امیر...). اولین کس از سلسلۀ بنی طولون (254- 270 هجری قمری). امیر مصر و پسر او ابومعد، عدنان بن احمد است متوفی بسال 325. و رجوع به ابن طولون و حبط ج 1 ص 295 شود
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ عَبْ با)
ابن عطاء احمد بن محمد بن سهل بن عطاء الاّدمی. یکی از شیوخ صوفیه و مشاهیر زهاد. گویند او به شبانروزی بیش از دو ساعت نخفتی. و هر بیست وچهار ساعت یکبار ختم قرآن کردی. و نیز ختمی آغازیدبه قصد فهم و استنباط که چهارده سال بکشید و هنوز بیش از نیم آن بر جای بود که درگذشت در ذیقعده سال 309 هجری قمری رجوع به صفهالصفوه ج 2 ص 251 چ دکن شود
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ عَبْ با)
نسوی. اصل او از نسای خراسان بودوسکونت گرفت. یکی از شیوخ طریقت تصوف و معاصر شیخ فقیر هروی و شیخ عمو بود. وفات وی در اواخر مائۀ چهارم است و خواجه عبداﷲ انصاری در کتاب خود نقل حالات او کرده است. رجوع به نامۀ دانشوران ج 3 ص 90 شود
لغت نامه دهخدا
ناطفی. او راست: ثواب الاعمال
لغت نامه دهخدا
او از ابراهیم و از وی ابوالاحوص روایت کند
لغت نامه دهخدا